برای هزار یکی کم بود
قصه را شنیدم که حوا در هوای بغداد بود!
بگو
روزبه پایانم رسید
و
شوکران در دستم، وقتی...
هزار و یک شب را تاب آوردیم
......
پ.ن: شراب الشعیر خالی من الکحول!!!!
inast hezaro yek shbaye man
هزار یک شب راتاب دارمدرتب تو
هی نمیتونم خوشحالی و تعجب و لذت بردنمو از بابت مطالبت مخفی کنم. ولی به خودت نگیرا همچین خبری هم نیست. گفته باشم .
هزار و دو شب قصه نا تمام را تمام می کنمدر هوای حوا!
inast hezaro yek shbaye man
هزار یک شب را
تاب دارم
درتب تو
هی نمیتونم خوشحالی و تعجب و لذت بردنمو از بابت مطالبت مخفی کنم. ولی به خودت نگیرا همچین خبری هم نیست. گفته باشم .
هزار و دو شب قصه نا تمام را تمام می کنم
در هوای حوا!