کودکانه

پیرمردی که در کودکی جا مانده...

کودکانه

پیرمردی که در کودکی جا مانده...

#4


برای هزار یکی کم بود

قصه را شنیدم که حوا در هوای بغداد بود!

بگو

روزبه پایانم رسید

و

شوکران در دستم، وقتی...

هزار و یک شب را تاب آوردیم


......


پ.ن: شراب الشعیر خالی من الکحول!!!!